تحولات لبنان و فلسطین

۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۴
کد خبر: 695283

بنیادی‌ترین پایه انقلاب، «عدالت» است

عماد کاشانی؛ مسوول هماهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد خراسان رضوی
بنیادی‌ترین پایه انقلاب، «عدالت» است

از واژگان و مفاهیم پربها، آشنا و زیبایی که به عمر تاریخ، هرگز از فهرست آرمان‌ها و خواسته‌های بشری حذف نشده و بشریت همواره در اشتیاق رسیدن به آن سر از پای نشناخته، عدالت، عدالت‌خواهی است که همیشه در زمره نیازهای فطری آدمی نیز قرار داشته است.

با آغاز انقلاب اسلامی، عدالت نیز در جامعه ما، جایگاه اصلی خود را یافت و گسترش روح عدالت، در سرزمینی که سموم خزان‌ ستم‌ها بوستان پر معنای حیات را به پژمردگی کشانده و فضیلت‌گرایان را به انزوا رانده بود، در محور اهداف والای انقلاب و مقیاسی مهم برای تمام عملکردها قرار گرفت.

با مطالبه مکرر دانشجویان و روی کار آمدن دولت نهم واژگان عدالت و عدالت خواهی بر سر زبانها افتاد شعار عدالت‌خواهی به صورت جدی بر روحیه‌ مسوولان، دولتمردان و برنامه‌ها، پرتو افکند.

انقلاب اسلامی باتوجه به عنصر دین و معنویت خود باعث شده به طور طبیعی عدالتخواهی از جایگاه ویژه‌ای در شعارهای مردمی و قانون اساسی برخوردار شود و به یقین یکی از پایه‌های انقلاب اسلامی بحث عدالت است و این اندیشه در بیانات رهبران انقلاب اسلامی به روشنی نمایان است.

بنابراین فهم پدیده انقلاب اسلامی، بدون توجه کافی به بنیادی‌ترین پایه انقلاب، یعنی «عدالت»، فهمی ناقص و ناتمام است؛ زیرا این گفتمان، ناموس واقعی انقلاب اسلامی است و تا زمانی‌که انقلاب دوشادوش آن حرکت کند و سر بر شانه آن داشته باشد بالنده‌تر خواهد شد.

پس برای جلوگیری از انحراف از خط اصیل انقلاب اسلامی بحث عدالت باید به یک گفتمان نخبگانی نسل جوان تبدیل شود؛ نسل جوان نخبه و پیشرو باید این مساله را دنبال کند و پیگیری این بحث را رها نکند؛ چراکه میان توصیه‌های هفت گانه کلیدی رهبری به جوانان در بیانیه گام دوم، چهارمین محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد که معظم‌له یادآوری می‌کنند.

در بحث عدالتخواهی چنانچه مجموعه‌ها و اشخاص، دارای ادراک دقیق و عمیق و واقع بینی از شرایط نباشند عدالت خواهی به انحراف کشیده خواهد شد و اینجاست که به ضد خودش تبدیل می‌شود.

عدالت، برحسب ظاهر، مفهوم ساده‌ای است و دارای جذابیت برای نسل جوان؛ اما آنجایی که آفت رُخ می‌دهد در مصداق و عمل است، رسیدن به عدالت خیلی دشوار است؛ همان نکته‌ای که امیر المؤمنین درباره‌ حق فرمودند: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف».

چنانچه عدالت خواهی همراه عقلانیت و معنویت نباشد به ضد خودش تبدیل می‌شود و بدیهی است که بدون معنویت و بدون عقلانیت، عدالت تحقق پیدا نمی‌کند. اگر معنویت نباشد، عدالت تبدیل می‌شود به ظاهرسازی و ریاکاری؛ اگر عقلانیت نشد، عدالت اصلاً تحقق پیدا نمی‌کند و آن چیزی که انسان تصور می‌کند عدالت است، می‌آید و جای عدالت واقعی را می‌گیرد، بنابراین معنویت و عقلانیت در تحقق عدالت شرط است.

آنجایی که عدالت خواهی به ضد خودش تبدیل می‌شود زمانی است که عقلانیت انقلابی کم رنگ باشد و اگر این شد آن حرکت و فعالیت ما اصلاً عدالتخواهی نخواهد بود، به خاطر اینکه عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار نرفته است و افراد به گمراهی و اشتباه دچار می‌شوند و مسائل دارای اولویت را رها کرده به مسائل کم اولویت می‌پردازند و گاه به مصادیق شخصی و تشکلی خود توجه می‌کنند؛ در معقوله معنویت هم همین طور یعنی اگر مطالبه‌ای برای رضای خدا و در راه خدا نباشد در خط اصیل خودش قرار نگرفته است و معمولاً به سهم خواهی سیاسی یا تکبر در عرصه اجتماعی تبدیل می‌شود و این آفتی است که بهتر است همه افراد و مجموعه‌ها به آن توجه کنند.

پروژه عدالت‌خواهانه باید بتواند از دل تک‌تک اقشار جامعه نیرو جذب کند به همین دلیل باید به همه ابعاد این حرکت فکر کنیم. با شوریدن به جریان‌های مختلف هیچ گاه نهضتی شکل نگرفته است.

امروزه نیاز است مجموعه ها و تشکل های اصیل دانشجویی به معقوله عدالت توجه جدی تری  همچون گذشته داشته باشند و بصورت مفهومی و بدور از احساسات زودگذر علمداری عدالت خواهی را رها نکنند و با ایجاد بستر و فضایی مناسب به جذب نسل جوان در راه عدالت خواهی توامان با عقل انقلابی بپردازند و نگذارند عدالت خواهی از مسیر انقلابی خودش منحرف شود و در نزد آحاد مردم به مفهومی سیاسی و سهم خواهانه تبدیل شود.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.